چکیده:
قرون دهم الی پانزدهم را می توان تزریق حیاتی دوباره در شهرسازی اروپایی دانست. پس ازسقوط امپراطوری رم درقرن پنجم میلادی از رونق شهر نشینی در اروپا تا حد زیادی کاسته شد. نظام برده داری به عنوان یکی از عوامل اصلی پیشرفت در زمینه اقتصاد و تجارت از بین رفت و جای خود را به فئودالیسم (نظام مبتنی بر تولید به وسیله انسان و حیوان)در روستاها و شهر ها داد. با تحول در حیات اقتصادی اروپا در سالهای پایانی قرن دهم و با افزایش فرآورده های کشاورزی به تبع آن روابط میان مردم, مبانی ایجاد روابط جدی تر میان شهر و روستا آغاز گردید. تولید محصولات کشاورزی بیشتر در روستا و صادر کردن کالاهای صنعتی و تجاری از شهر به روستا شدت این رابطه را فزونی بخشید و به ایجاد شهر های بزرگتر و وسیعتر کمک شایانی کرد. روستا به شهر تبدیل گشت وخود شهرها نیز پیشرفت قابل ملاحظه ای یافتند. بافت درهم و نامنظم جامعه روستایی قبل از سده دهم, بتدریج جای خود را به بافت منظم سده های بعد از آن می داد. نمود دیگری از جامعه شهری و روستایی آمیخته و درهم در سده های میانه بوجود آمدکه زمینه های ایجاد شبکه های شهری وسیع و کارآمد قرنهای بعدی تا به امروز را در اروپا بوجود آورده است. می توان نتیجه گرفت که در نتیجه این دگرگونی ها و تحولات بود که سرشت زیستگاههای شهری و روستایی تغییر کرد و نوع جدیدی از شهرنشینی وایجاد شهرها پدیدار گشت.
واژه های کلیدی:
قرون وسطی, شهروروستا, شهرنشینی, جامعه روستایی, فئودالیسم