اولین اثر شهیدی که در قالب طنز سیاه در سال 1348 در نـشریه ((نگین )) به چاپ رسید ، مردی را نشان می داد که روی یک صندلی نشسته وبه اسکلت هیولا گونه ای نگاه می کند . او از سال 1346 در کنار احمد شاملو سردبیر وقت مجله ((خوشه )) با این مجله همکاری داشته ودر مجلاتی چون کیهان سال ، آبنوس وتماشا کارکرده است .
مان هنر نو در خیابان شریعتی ، بالاتر از پل صدر ، خیابان شهید میرزاپور ، شماره 33 واقع است .
ویژگی های ساختمان مان هنر نو از زبان طراح و معمار آن : مهندس غلامرضا معتمدی
خانه ای می ساختم ؛ که قرار بود من وشریک هایم را درخود جای دهد ، کنارساختمانی که سالها پیش ساخته بودم ؛ خانه تک تک صاحبانش را از دست داد ؛ دست آخر دو نفر ماندیم ، من وعمید نائینی کم اما نمی آوردم ؛ ادامه میدادم
هر چه فکر کردم ، اجرا کردم ؛ هیچگاه عادت به طراحی روی کاغذ وکشیدن نقشه نداشتم ، در مغزم طرح می کنم ، د رمغزم اصلاح می کنم ، وسرساختمان بامعمار وبنا و آهنگر و…… اجرا می کنم ؛ هر روز گوشه ای ، تنها نقشه ، نقشه های یک صدمی است ؛ که به شهرداری داده می شود ، برای مجوز.
مجموعه مسکونی دستور (2) رابراساس فضای منفی طراحی کردم . زمین ساختمان جدید از کوچه ای ورودی می گرفت که 15 متر پائین تر از ساختمان قدیم بود . این ساختمان با اضافه های بعدی شکل ال داشت (L ) ، با حیاطی در جنوب غربی زمین ، با ساختن ، حیاط مرکزی درقلب ساختمان جدید وچسباندن به ساختمان قدیم ، کل مجموعه به شکل یک L U در آمد . پانزده متر بلند تر از کوچة پائینی .
حالا دو حیاط مرکزی داشتیم با 7 متر اختلاف سطح وحیاطی در جنوب مجموعه 15 متر پائین تر ، ومیشد از سهیل وارد واز دستور خارج شد .
ساختمان قدیمی ، در گذشته اداری شده بود وساختمان تازه قرار بود مسکونی شود . ـ که نشد ـ این دوساختمان با هم مان هنر نو شد . شرکایم که رفتند ـ کم کم ـ به این فکر افتادم ؛ مجموعة آثار هنری خود رادر ساختمان جدید برپاکنم ، توالت ها وآشپزخانه ها ساخته وکاشیکاری شده بودند ؛ آشپزخانه را تغییر شکل دادم ، در زیرزمین ، انبارها ، ودرهم کف اطاق خوابها را حذف کردم ؛ در بالا کارپیش رفته بود ؛ باقی ماند ند ، بـا حذف بعضـی دیوارهـا ،
معتقدم حذف پیرایه های ساختمان ، از اشتباهات معماری مدرن است . منظور گچ بری ، مقرنس ، نماسازی ، پنجره سازی و ….. نیست ؛ یا آنکه مجسمه ها رادر نماردیف کنند . ـ آنطور که میکل آنژکرد ـ ویادررف ها بگذارند.
راه حل ؟
به فکرم رسید :
فضای معماری رابه عنصر های اصلی اش تجزیه کنم ، سقـف ، دیوار ، ستون ، کف ، پله ، بادبند ، آسانسور ، سقف های کاذب ، رف و…….
این عنصرها را باز طراحی کنم ، آنسان که هر کدام نشانه ازدیگر هنرها داشته باشند ؛ بی آنکه امکان جدا کردن ونام نهادن دوباره بر آنها وجود داشته باشد .
مثال ؟
پله :
پله : عنصری است برای ارتباط سطح های افقی در ارتفاع های متفاوت ، مرکب
از سطح های بالا رونده ودست انداز ، ـ کاملاً عملکرد گرایانه . ـ پله اما می تواند ، درکنار باشد ؛ در میان قرارگیرد ؛ فضابسازد ، بچرخد ، دور بزند ، بالابرود ، رقصان بالا برود ؛ وباترکیب خود ؛ دست اندازها ؛ ودست انداز طبقة بالاتر ،
مجسمه بسازد ، بی آنکه مجسمه باشد ، وباتغییر بافت ، رنگ ، تغییر نور وجنسیت ، فضای پیرامون خود را ـ شکلی ـ تحـرک بخشد .
تبدیل ، عناصر معماری ساختمان به اثرهای هنری ، بی آنکه بتوان آنرا از فضا جدا کرد ، ونامی برآن نهاد .(مجسمـه ، نقـاشی دیـواری ، تابـلو ، وفرسک و..) را من انسجام نامیدم ، ودواندن نور را برروی آنها میـعان ؛
از نظر من معماری چیزی نیست ؛ جز ، طراحی انسجام های فضایی وترکیب کردن بقاعده وسلسله مراتبی آنها برای دست یافتن به انسجام های کلان تر وپیچیده تر وگرنه پرداختن به عملکرد، مـعمـاری رایت مـی شود . فرمهایی خشک که به زور پیرایه های چسباندنی ، نمک زده شـده اند . ـ جدا از گوگنهایم نیویورک ـ استاد گودی است . دور نرویم ، ساختمان که تمام شد و مجموعه ها برپا ، کیف کردم ، ودیگران هم کیف کردند ، افروز ناصر شریف بند کرد ؛ مجموعه را برروی همگان بگشائیم ، سنگ انداختم ، مجوز ارشاد ؟ ، ـ رفت ، گرفت . خانه ، شد مان ، مان هنر نو ـ سه سال می گذرد مان هنر ، حاصل جمع شدن اتفاق های مکرر ساده است .
گفتگو با غلامرضا معتمدی |
مان هنر نو |