امروزه شاید نتوان معماری را پیدا کرد که از رایانه استفاده نکند. وشاید دیگر معماری بدون رایانه امری محال باشد. ولی این استفاده از رایانه عموما در حد یک وسیله است. اگر تا 10 و15 سال پیش معماران از مداد و خط کش برای طراحی استفاده می کردند، امروز، رایانه قلم و خط کش آنان است. درست مانند یک نویسنده رمان که سالها از قلم برای نوشتن آثار خود استفاده می کرد. بعدها ماشین تایپ جای قلم او را گرفت و امروز رایانه قلم اوست. ولی آن چیزی که هرگز تغییر نمی کند این است که داستانی که نوشته می شود ساخته و پرداخته مغز نویسنده است و اینکه با چه وسیله ای داستان به روی کاغذ آورده شود خیلی مهم نیست. معماری هم دقیقا همین وضعیت را تا کنون داشته است و اکثر معماران تا کنون فقط از رایانه برای روی کاغذ آوردن آنچه در ذهن دارند استفاده کرده اند. در اکثر این پروژه ها رایانه وسیله ایست برای راحتی کار معمار و می توان با گذاشتن زمانی بیشتر بدون رایانه هم همان پروژه را به نحو ی قابل قبول انجام داد. همانگونه که گذشتگان انجام دادند.
ولی جدیدا یکسری از معمار ها شروع به استفاده از رایانه در روشی جدید کرده اند. آنها شروع به استفاده از رایانه بعنوان یک مغز الکترونیک کرده اند نه تنها یک قلم الکترنیک.
رایانه همواره ماشین حسابی ارزشمند در کنار مهندسان سازه بوده است . ولی از حدود 10 سال پیش به این طرف می توان ساختمان های زیادی مانند سندای مدیا تیک (اثر تویو ایتو با همکاری شرکت مهندسی طراحی سازه ساساکی) را دید که معماران آنها با همکاری نزدیک با مهندسان سازه از علم آنها در طراحی سازه با رایانه استفاده کرده و سعی در طراحی ساختمانهایی با سازه های بسیار پیچیده دارند. سازه هایی که بدون رایانه هرگز نمی توان محاسبات آنها را انجام داد. شاید این کار آغازی برای کمک گیری از رایانه به عنوان مغز الکترنیک در طراحی ساختمان توسط معماران باشد. پروژه هایی که هرچند بدون استفاده از رایانه امکان تحقق آنها وجود ندارد، ولی باز هم مخلوق ذهن معماران هستند. امروز بسیار از معماران را می توان دید که از این روش استفاده می کنند و مهندسان شرکتی مانند Arup با همکاری با معماران شاخص در سراسر دنیا شرکت خود را به آنچنان شهرتی رساندند که امروز نام این شرکت را پای اکثر ساختمان های معروف و مطرح دنیا می توان دید.
در چند سال اخیر شاهد فعالیتی جدید درمیان یکسری از معماران هستیم که در تلاشند تا بهره ای بهینه تر از رایانه برند. آنها از رایانه برای خلق فرم و فضای ساختمان استفاده می کنند. این گونه معماران یک قانون ابتدایی را برای ساختن فرم ساختمان تعیین می کند و با دادن آن به رایانه ، این رایانه است که فرم ساختمان را خلق می کند. ویا با طراحی سیستمی خواص این رایانه است که آن سیستم را تبدیل به ساختمان می کند. معمارانی ازقبیل هانی رشید، گروه اوشان نورس(Ocean North) گروه SHoP و بسیاری دیگر از معماران جوان در این مجموعه قرار می گیرند. هر یک از این معماران در حال آزمایش روشی جدید برای استفاده از مغز الکترنیک هستند. آنها تلاش می کنند ساختمان هایی را بسازند که ساخته مغز رایانه ای باشد نه انسان. ولی اینکه این استفاده نو از رایانه چه آینده ای را برای دنیای معماری به ارمغان می آورد نیاز به گذشت زمان برای قضاوت دارد.
دکوراسیونِ یک فضا، حاصل در کنار هم قرار گرفتن عناصر متعددی است . هنگامی که در میان آنها رابطه ای قابل قبول و مطلوب وجود داشته باشد، منجر به فضایی دلپذیر، زیبا و در نهایت راحت و کارا می شود.
به طور کلی می توان گفت در یک فضا عناصر به سه دسته عمده تقسیم می شوند:
1 ـ عناصری که بیشترین هدف به کارگیری آنها در محیط ، کاربردی است . در نتیجه نقش کلیدی و خاصی را در طراحی داخلی فضا ایفا نمی کنند. به عنوان مثال هنگامی که قصد دارید برای خانه تان تلویزیون ، جاروبرقی ، یخچال و لوازمی از این قبیل را تهیه کنید، هیچ گاه با هدف دکوراسیونی اقدام به خرید آنها نمی کنید؛ بلکه ابتدا کاربرد و امکانات هر یک را بررسی کرده و سپس ظاهر وسیله را با توجه به شرایط قرارگیری در محیط و دکوراسیون آن در نظر می گیرید. البته امروزه تولید کنندگان و طراحان صنعتی علاوه بر کارایی وسیله ، به شکل ، فرم ، رنگ و به طور کلی جنبه های ظاهری آن نیز دقت بسیاری دارند و محصولاتی متنوع به لحاظ کاربرد و ظاهر تولید می کنند.
2 ـ عناصری که همزمان کاربردی و دکوراسیونی هستند. اغلب لوازم دکوراسیونی مورد استفاده در خانه ها در این دسته جای می گیرند. از آن جمله به مبلمان ، پرده ، فرش ، بوفه و غیره می توان اشاره کرد. یعنی به همان میزان که نحوه کاربرد آنها مورد توجه است ، شکل و فرم ظاهری ،رنگ ، طرح و دیگر عناصر بصری آنها نیز از اهمیت بسزایی برخوردار است .
3 ـ عناصری که بیشتر نقش دکوراسیونی وتزئینی را در فضا برعهده دارند. در بررسی انگیزه انتخاب هریک از این عناصر برای محیط مورد نظر، درخواهیم یافت که اگرچه ممکن است نبود برخی از آنها خللی در فضا ایجاد نکند ولی وجود آنها به طراحی داخلی فضا بسیار کمک می کند و در واقع آنها مکمل دکوراسیون دیگر لوازم محیط محسوب می شوند.
به عنوان مثال گلدان ها، ظروف تزئینی ، شمعدان ، تزئینات مختلف در قالب گل های خشک ، مصنوعی ، چینی ، مجسمه ها و غیره از این جمله اند که البته تابلوها نیز در این دسته جای می گیرند.
از آنجا که دیوارها گسترده ترین سطوح اصلی خانه یا هر مکان بسته دیگری هستند،هنگامی که فردی وارد فضایی می شود، عمده ترین سطوحی که در مقابل دیدگان او قرار می گیرند، دیوارهای محیط هستند.
در نتیجه میزان تأثیرگذاری شان بر محیط نیز نسبت به سطوح دیگر شامل کف ها و سقف ها به مراتب بیشتر است. لذا علاوه بر مسائل کاربردی و وظیفه آنها در تفکیک فضا و ایجاد استقلال ، به نکات دکوراسیونی و نقش آنها در این زمینه نیز باید توجه کرد.
وقتی وارد فضایی می شوید که با زیباترین و مناسب ترین لوازم دکوراسیونی مبله شده ، ولی سطوح دیوارها خالی است و کوچک ترین تدبیری برای انتخاب دیوارکوب ( به صورت عام کلمه ) اندیشیده نشده است ، خلائی در آن محیط احساس می شود که تابلوها، یکی از عمده ترین راهکارهای رفع این خلاء هستند.
تابلوها اگرچه اغلب با هدف تزئینی مورد استفاده قرار می گیرند ولی در پس ظاهر این هدف ، مسئولیت های کاربردی نیز در فضا برعهده دارند. آنها جایگاه ویژه ای در تغییر حال و هوای محیط دارند و در نتیجه بر روح و روان افراد ساکن در آن مکان نیز تأثیرمی گذارند. موضوع اثر هنری ، رنگ های به کار رفته در آن و حتی قاب انتخابی برای تابلو از جمله عوامل بسیار مؤثر بر محیط هستند؛ یعنی با نصب چند تابلو بر روی دیوار، با وجود تمام وقتی که صرف تهیه و چیدمان لوازم دکوراسیونی آن شده است ، می توان هماهنگی و احساس حاکم در محیط را برهم ریخت و یا برعکس ، دستیابی به هدف مورد نظر در آن فضا را تسهیل بخشید.
صرفنظر از همه اینها گاهی نقش های کاربردی عظیم تری نیز به تابلوها محول می شود که از جمله می توان "تغییر ابعاد ظاهری فضا" را نام برد. به عنوان مثال یکی از راهکارهای افزایش ارتفاع دیوارها به لحاظ ظاهری ، نصب دیوارکوب های عمودی و بلند است که این کار از طریق نصب یک و یا چند تابلوی بلند عمودی در فواصلی نزدیک و در کنار هم و یا چندین تابلوی هم اندازه در امتداد هم و در راستای یک خط عمودی فرضی از سقف به کف میسر می شود.
به همین ترتیب با نصب تابلویی طویل و افقی و یا چندین تابلوی یک اندازه در کنار هم می توان ، طول دیوار را به لحاظ بصری افزایش داد.
انتخاب قاب
به طور کلی انگیزه ایجاد قاب در دور یک اثر هنری ، برجسته تر کردن و یا به عبارت دیگر جلوه دادن به آن است. شما می توانید این مسئله را آزمایش کنید. اگر مانند تصویر1 برروی دیواری از فضای خانه تان قابی خالی و بدون اثر هنری نصب کنید. خواهید دید که به این ترتیب فضای داخلی قاب ، اگرچه همان دیوار است ، ولی از دیگر فضاهای کناری اش متمایز شده است . پس به منظورایجاد جلوه ای بیشتر برای یک اثر هنری ، چارچوبی لازم است.
البته لازم به ذکر است برای قاب کردن یک اثر، صرفنظر از برجسته تر کردن آن ، انگیزه های دیگری نیز وجود دارد.
هنگامی که از تابلو به عنوان مکملی دکوراسیونی برای لوازم دیگر محیط یاد می شود، تنها منظور خود اثر هنری نیست بلکه ترکیب آن ( اثر هنری ) با قاب و حتی یکی از آن دو می تواند این نقش را در محیط ایفا کند. به عنوان مثال در فضایی بادیوارهای سبز و مبلمان نارنجی و زرد، به منظور حفظ هماهنگی در محیط از طریق تکرار رنگ ها، نصب تابلویی با قاب نارنجی و یا اثر هنری با رنگ آمیزی گرم مانند نارنجی ، قرمز، زرد، در کنار رنگ سبز ضروری است . در چنین شرایطی ، ممکن است مقصود از نصب تابلو و قاب کردن آن ، نمایش دادن اثرهنری و جلوه بخشیدن به آن نباشد.
پس از آن که اثر هنری مورد نظر خود را با توجه به مشخصات فضا انتخاب کردید، نوبت به قاب کردن آن می رسد.
با توجه به هدف مورد نظرتان برای نصب قاب ، به هنگام انتخاب ، پیش از در نظر گرفتن هماهنگی میان قاب و دیگر لوازم دکوراسیونی محیط، هماهنگی آن را با اثر مورد توجه قرار دهید؛ زیرا به جهت نزدیکی و حضور آن دو در یک قالب ، تأثیر بیشتری بر روی هم می گذارند. حتی اگر در شرایطی مانند نمونه ای که در بالا اشاره شد، اثر هنری چندان مهم نباشد و تنها رنگ های موجود در آن و قاب انتخابی نقش تعیین کننده را دارا باشند که در این مورد هم رعایت هماهنگی باید در رأس موارد دیگر قرار گیرد.
ـ اگر رنگ های به کار رفته درون اثر شما ملایم و کمرنگ است و در محیط به رنگ های شادتری نیاز است ، با انتخاب قابی به یکی از رنگ های تند و گرم هماهنگ با محیط ، به اثر جلوه ای دیگر ببخشید. برعکس برای آثار هنری شلوغ با رنگ های گرم و تند ، انتخاب قابی به یکی از رنگ های ملایم و یا حتی خنثی ضروری است ولی اگر برای چنین اثر هنری ، قابی به رنگ گرم وتند انتخاب کنید باید توازن را از طریق دیگر لوازم دکوراسیونی برقرار سازید وگرنه محیطی خسته کننده پدید می آید.
گاهی اثر به قدری جذاب است که انتخاب قابی جالب توجه ، نه تنها آن را برجسته تر نمی کند، بلکه از جلوه اش نیز می کاهد و با آنکه هدف طراح داخلی فضا جلب فوری نظر بیننده است . در این شرایط چند راهکار وجود دارد:
الف ) قاب و حاشیه دور اثر را به یک رنگ تهیه کنید. البته این رنگ باید ملایم و یا خنثی باشد.
ب ) قاب را درست به رنگ دیوار برگزینید.
ج ) از قاب کردن اثر صرف نظر کنید. به این ترتیب تابلو بدون قاب بر دیوار آویخته می شود.
گذشته از رنگ ، جنس ، ضخامت ، ابعاد طرح و بافت قاب نیز بر روی اثر هنری و محیط تأثیر می گذارند. لذا انتخاب کلیه مولفه های فوق برای قاب ، باید مطابق با هدف دکوراسیونی محیط صورت گیرد .
در تصویرهای خیالی اکثر ما خانه بنایی منفرد در یک فضای گسترده است همان کلبه که برای همه ماانسانها تصویر عام نخستین خانه است و اگر از ما بخواهند خانه خیالی خود را ترسیم کنیم ، آنرا در بستر پاک و بکر طبیعت و یگانه و متمرکز به تصویر میکشیم . همانگونه که در نقاشی ساده بچه ها دیده می شود . تصویری از ساده ترین ، بی آلایش ترین و امن و در مفهوم کلمه یک پناهگاه است . روشنایی این کلبه در تاریکی شب نشانه انتظار ، حضور انسانی و تنهایی است . اما امروزه دیگر خانه ها آن مفهوم دیرینه را ازدست داده اند و صرفاً نقش یک استراحتگاه شبانه را ایفامی کنند. پاتوق ها در واقع حد فاصل میان خانه های شخصی و محل کارند , زمانیکه نه طالب سکوت خانه ای و و نه ازدحام اجتماع بیرون؛ فضایی که بتوانی فردیتت را با دیگرانی چون خودت به اشتراک بگذاری یک اشتراک پنهانی.
چه مکان هایی می توانند پاتوق باشند؟
تجربه های شخصی نشان می دهند که پاتوق ها اکثراً کافی شاپ ها و یا کافی بارهایی هستنند که درجاهای دنج قرار گرفته اند و یا طراحی آنها به گونه ای بوده که توانسته اند علاوه بر این که به لحاظ شهری در نقطه ای
شاخص قرار گیرند فضاهای خاص و آرامی را نیز در خود بپرورانند اکثرا ًخیلی بزرگ نیستندچون قرارگرفتن در پرسپکتیو های دید زیاد احساس آرامش را کم می کند. فرم های منحنی و دوار و مرکز گرا بندرت می توانند فضاهایی مناسب برای پاتوق شدن را فراهم آورند چرا که نیروهای فرم در همه جا متعادل نیستند.
همچنین فضاهای شکشته و فرم های نوک تیز احساس تعلق به مکان را کم می کنند بر عکس آنها فرم های راست گوش یا حرکت های نرم و سیال می توانند مکانی را برای ساعات طولانی جذاب نمایند.
کافی شاپ هایی که نمای آنها تماماْ شفاف است نیز مسائلی را برای پاتوق نشینها فراهم می آورند در نتیجه از آنها دوری می کنند. داشتن مبلمان راحت و قابل تحمل برای ساعات طولانی,نورملایم , موسیقی حتی الامکان آرام و کلاسیک همه می توانند در پاتوق شدن یک مکان موثر باشند. آنچه که یک پاتوق را برای مشتریان دائمی اش جذاب می کند احساس تعلق ، آرامش ، گیرایی و گاه فراموشی ست.
پاتوق ها آن سوراخ سنبه های خاطره انگیز شهرهایند که غریبه ها را به سختی در خود جای می دهند.
پاتوق ها از گذشته تاحال:
در فیلم های وسترن صحنه های بسیاری از فیلم در پاتوق ها سپری میشدکه اکثراً کافی بارهایی بودندبسیارمردانه و جایی برای گپ زدن و یا حتی دوئل، فضاهایی که مشتری های بخصوصی دارندو زمانی که یک غریبه وارد آنهامیشدهمه کنجکاوانه درپی کشف هویت او بودند.
در فیلم های سال های 1930 به بعد( جنگ جهانی اول و دوم) نیز صحنه های بسیار زیادی از چنین مکانهایی دیده میشد که اکثراً جاهایی برای فعالیت های زیرزمینی و مخفی محسوب می شدند مثلا ْدر فیلم کازابلانکا و یا سریال ارتش سری مکان اصلی تصویر برداری یک کافه است که صاحب آن بطور پنهانی پارتیزانها یا خلابانهای متفقین را به کشورهایشان باز می گرداند. و امروزه پاتوق ها نه تنها مکانی برای اجتماع های کوچک بلکه در اصل حاصل فردیت های بیش از پیش انسان قرن حاضرند ,انسانی که به سختی می تواند کسی را در تنهایی های خویش شریک بشمارد فارغ از درگیری های روزمره وبدور از سکوت بی حد وحصر خانه که تیک تیک ساعت آنرا می لرزاند فضایی برای لحظات رویا گونه اش.
خوب یا بد,این نمودی از زندگی انسان معاصر است و همه ما در زندگیمان ساعاتی را در چنین مکانهایی سپری کرده ایم؛ برای قرارهای دوستانه و یا حتی کاری. برای تنوع و خندیدن و یا دیدن و دیده شدن!!
اگر انسان کلاسیک آرامش را در معابد می جست رواست که کافی بارها را معابدشهرهای مدرن بنامیم.
در اغلب شهرهای کنونی، فضاهایی وجود دارند که با وجود آنکه بخشی از زندگی روزمره مردم محسوب میشوند، اما به سبب نوع عملکرد خود، گاه تبدیل به مکانهایی حاشیهای میشوند. جایگاههای سوختگیری یا همان پمپ بنزینها، از جمله مکانهایی هستند که میتوان عنوان معماریهای فراموششده را بر آنها نهاد. با توجه به این امر، میتوان با در نظر گرفتن ملاحظات فنی و زیستمحیطی، معماریهایی قابل توجه در این زمینه به وجود آورد.
شرکت معماری Samyn and partners، در چارچوب برنامههای جدید تحقیق و توسعه شرکت نفتی Petrofina با عنوان Fina 2010، طراحی انواع جدیدی از جایگاه¬های سوختگیری و سرویس این شرکت را بر عهده گرفته است. یکی از این طرحها، جایگاه سوخت و سرویس Houten است که این شرکت در Houten هلند در بین سال¬های 1998ـ 1999 طراحی و اجرا کرده است. این جایگاه با مساحت 1200 مترمربع از جمله طرحهای در خور توجه و قابل تامل در این زمینه است.
طراحان در این طرح با به کارگیری یک معماری کارآمد با سازهای چشمنواز از فلز و شیشه، که به بهترین شیوه با شریانهای شهر ترکیب شده است، سعی در افزایش رضایت مراجعان از حضور در فضای جایگاه را داشتند.
سایبان (Canopy) بالای پمپ¬های بنزین به عنوان یک عنصر مهم و ساختاری در چنین جایگاههایی مطرح است که اغلب به صورت یک صفحه تخت با ردیفی ساده از ستون¬ها در زیر آن طراحی میشود. در این جایگاه، سایبان (به ابعاد 32 در 42 متر) با کمی شیب به نشانه ایجاد حس دعوتکنندگی بر روی ستونهای باریکی قرار گرفته و این ستونهای مورب باریک، همانند اتصال شاخههای درخت به تنه، بر روی چهار لوله فلزی سوار شدهاند.
از جمله موارد دیگری که در طراحی چنین مکانهایی بایستی به آن توجه شود، در نظر گرفتن جهت وزش باد و مقابله با آن میباشد. چراکه چنین مکانهایی به دلیل محصور نبودن و همچنین گاه به لحاظ موقعیت قرارگیری، اغلب در معرض وزش باد قرار میگیرند، به ویژه حضور سایبان با ایجاد یک خرد محیط (micro-environment) ناخوشایند، قدرت باد را تشدید می¬کند. طراحان این پروژه، برای مقابله با این مشکل، دیوارهای خمیده پیوستهای بهصورت پوستههای مشبک فلزی طراحی کردهاند که این سطوح در جهت مسیرهای سیرکولاسیون ورودی و خروجی به جایگاه، قرار گرفته و جلوه خاصی به آن بخشیدهاند.
این سطوح توریمانند، براساس محاسبات کامپیوتری طراحی شده¬اند تا جریانهای ناملایم هوای عبوری به داخل مجموعه را به کمترین مقدار ممکن برسانند. مشبک بودن این سطوح علاوه بر این موارد، سبب خوانایی و ارتباط بصری داخل و خارج مجموعه نیز میشود. نورپردازی این سطوح مشبک خمیده که توسط نئونهای آبیرنگ (به عنوان رنگ اصلی شرکت) تامین میشود، شبهنگام جلوه خاصی به مجموعه میبخشد.
نام براد پیت بیشتر با همراه با هالیوود و فیلمسازان بزرگ سینما به گوش همه خورده، اما این ستاره نامدار به تازگی همه جا در کنار یکی از بزرگترین معماران جهان دیده می شود. | |
به گزارش خبرنگار سینمایی خبرگزاری مهر، بازیگر 41 ساله امریکایی و ستاره فیلم هایی چون "تروی" و "باشگاه مشت زنی" برای رسیدن به آرزوی طراحی و ساخت ساختمان های بزرگ، همکاری خود را با فرانک جری، طراح نامدار و برنده جوایز متعدد طراحی، آغاز کرده است. نخستین پروژه مشترک براد پیت با جری 76 ساله هم طراحی و اجرای ساختمانی 250 میلیون پوندی در یکی از شهرهای ساحلی انگلستان در منطقه ساسکس شرقی است. همچنین احتمال می رود او یکی از پنت هاوس های گرانقیمت همین ساختمان را هم بخرد.
|
نویسنده: برایان لاوسون
مترجم: دکتر حمید ندیمی
ناشر: انتشارات دانشگاه شهید بهشتی
سال انتشار: 1384 (چاپ اول)
قیمت: 3000 تومان
کتاب حاضر ترجمهای است از چاپ سوم کتاب How Designers Think: The Design Process Demystified که در سال 1997 توسط انتشارات آکسفورد منتشر شده است و تاریخ چاپ اول آن به سال 1980 برمیگردد. برایان لاوسون (Bryan Lawson)، نویسنده کتاب که در دو رشته معماری و روانشناسی به تحصیل و تدریس پرداخته است، پژوهشهای متعددی در زمینه فرایند طراحی، طراحی به کمک رایانه و روانشناسی معماری به انجام رسانده و بیش از 100 اثر منتشر نموده است که در میان آنها، کتاب «طراحان چگونه میاندیشند»، از جامعترین کتابهای منتشرشده در نوع خود به شمار میرود، بطوریکه از زمان انتشار جزو منابع درسی بسیاری از دروس طراحی، چه در رشته معماری و چه در سایر رشتههای طراحی، بوده است.
دکتر حمید ندیمی در پیشگفتاری که بر این کتاب نوشته است، هدف از ترجمه آن را تلاش کوچکی در جهت پر کردن خلاء موجود در زمینه منابع مکتوب فارسی که به موضوع روششناسی و فرایند طراحی پرداخته باشند، عنوان میکند. به اعتقاد مترجم، کتاب «طراحان چگونه میاندیشند» حاصل نظر به «اندیشه طراحانه» با دیدی همهجانبه است و تخصص دوگانه مؤلف در دو عرصه طراحی و روانشناسی، وی را در نزدیک شدن به چنین نگاهی یاری رسانده است. بر این اساس، او امیدوار است این کتاب با توجه به نگاه چندجانبه مؤلف به موضوع، در میان منابع مکتوب موجود، چه برای مخاطب دانشگاهی و چه برای مخاطب حرفهای، جایگاه ویژه خود را بیابد و به فهم روشنتری از ماهیت طراحی راهبر شود.
برایان لاوسون در بخشی از کتاب، هدف خویش را از تألیف آن چنین بیان میکند: «این کتاب، همان طور که از عنوانش برمیآید، قصد آن دارد تا در بحث چگونگی اندیشیدن طراحان شرکت کند، به طراحان پراشتیاق در نیل به سطوح بالاتر کمک کند و به کسانی که با طراحان کار یا آنها را استخدام میکنند، در درک بهتر آنان یاری رساند.» او امیدوار است خواننده با مطالعه این کتاب، به درکی از نحوه اندیشیدن طراحان نزدیکتر شود. او در این کتاب، برای مطالعه چگونگی اندیشیدن طراحان، سعی کرده است درک بهتری از طبیعت طراحی و ویژگیهای مسائل طراحی و راهحلهای آنها پیدا کند. وی در عین حال خاطرنشان میکند که این کار به هیچ وجه جنبه تجویزی ندارد و قصد او ارائه شرح معتبری از اینکه طراحان چگونه باید طراحی کنند، نیست.
آنچه در کتاب «طراحان چگونه میاندیشند» مطرح میشود، بیشتر به فرایند طراحی مربوط است تا به محصول نهایی؛ در کل، این کتاب درباره موضوعات مربوط به فرایند طراحی، مسئلهها و راهحلهای طراحی و تفکر طراحانه است. لاوسون در این زمینه میگوید: «کتاب حاضر درباره معماری یا در حقیقت درباره هیچ یک از محصولات طراحی نیست. این کتاب درباره مسئلههای طراحی است، این که چه چیز آنها را چنین ویژه میسازد و چطور میشود آنها را فهمید؛ این کتاب درباره فرایندهای طراحی و چگونگی آموختن، بسط دادن و تمرین کردن آنهاست.»
از دیدگاه برایان لاوسون، پنج رویکرد عمده زیر برای تحقیق در فرایند طراحی وجود دارد که او در این کتاب شخصاً از همه این روشها سود جسته و کارهای پژوهشگران برجستهای را که انواعی از آنها را بکار بردهاند، نقل کرده است:
1. میتوان به سادگی نشست و درباره طراحی فکر کرد.
2. میشود طراح را در شرایط آزمایشگاهی گذاشت و او را تحت قواعد تجربی دقیق مشاهده کرد.
3. میشود تنها به مشاهده طراحان در حین کار در کارگاه یا آتلیه پرداخت.
4. میشود از طراحان پرسید که چه میکنند.
5. میشود فرایند طراحی را شبیهسازی کرد.
او در عین حال به این نکته اذعان میکند که هر کدام از رویکردهای فوق از ضعفها و نواقصی برخوردار هستند و هیچ یک از آنها به تنهایی به پاسخ کامل منجر نمیشود.
کتاب حاضر در مجموع به پرورش این نظر اختصاص دارد که اندیشه طراحی مهارت است، البته یقیناً مهارتی پیچیده و مرکب که میتوان آن را تحلیل کرد، پروراند، بسط داد و تمرین و تجربه کرد. با این حال، نویسنده کتاب در بخش پایانی پیشگفتار خویش، نکته جالبی را مطرح کرده است که خوانندگان بایستی در مطالعه کتاب آن را مد نظر داشته باشند: «طراحان برای اینکه بهترین نتایج را بدست آورند، باید همانند گلفبازان و فلوتنوازان عمل کنند؛ آنها باید همه آنچه را درباره فنون آموختهاند، به فراموشی سپارند و تنها به اجرای طراحی بپردازند.»
کتاب «طراحان چگونه میاندیشند» در 3 بخش و 17 فصل به ترتیب زیر تدوین شده است:
بخش اول: طراحی چیست؟
1. پیشگفتار
2. نقش دگرگونشونده طراح
3. نقشههای مسیر فرایند طراحی
بخش دوم: مسئلهها و راهحلها
4. اجزای مسئله طراحی
5. اندازهگیری، معیار و داوری در طراحی
6. الگویی از مسئلههای طراحی
7. مسئلهها، راهحلها و فرایند طراحی
بخش سوم: اندیشه طراحانه
8. انواع و شیوههای اندیشیدن
9. تفکر خلاق
10. اصول راهنما
11. راهبردهای طراحی
12. فوتوفنهای طراحی
13. دامهای طراحی
14. طراحی با نقشهها
15. طراحی با دیگران
16. طراحی با رایانهها
17. به کجا میرویم؟
گالری هنر معاصر Kirin Plaza در مرکز شهر اوزاکای ژاپن که یکی از شاهکارهای Shin Takamatsu، معمار 58 ساله ژاپنی میباشد، موقعیت بسیار مطلوبی برای برگزاری نمایشگاههای هنر آوانگارد فراهم نموده است. در راستای تلاشهای Taro Igarashi، منتقد و مورخ معماری، برای برگزاری نمایشگاههایی با موضوع معماری آوانگارد، این گالری، از 15 جولای تا 3 سپتامبر 2006، میزبان نمایشگاهی با عنوان «معماری هندسه نوین: به دنبال یک مدرنیسم دیگر» (New Geometry Architecture: Toward an Alternative Modernism) است که آثار Shuhei Endo و Sou Fujimoto، دو معمار از دو نسل مختلف معماران ژاپن، در آن به نمایش در میآید. با وجود اینکه دو معمار فوق رویکردهای متفاوتی در زمینه طراحی معماری دارند، اما تمایل مشترکی به استفاده از فرمهای غیرمعمول و صفحات منحنیوار پیچیده در آثار آنها دیده میشود.
Shuhei Endo متولد 1960 و دانشآموخته دانشگاه هنر کیوتو میباشد. Endo دفتر خود را در سال 1988 با عنوان Shuhei Endo Architect Institute تأسیس نمود. وی بیشتر به خاطر تجربههای خود در استفاده از صفحات فولادی موجدار شهرت دارد. Endo با تغییر شکل این صفحات، آنها را به فرمهایی پیوسته (شاید در این مورد بتوان آثار Endo را با طرحهای گروه FOA مقایسه نمود) تبدیل میکند. استفاده از این صفحات برای تعریف فضای معماری (کف، سقف و دیوار) به Endo این امکان را میدهد که خوانایی لازم را برای نمایش ایدههای خود در تداوم فضایی میان داخل و خارج فراهم نماید.
Sou Fujimoto متولد 1971 شهر Hokkaido و دانشآموخته دانشگاه توکیو میباشد. وی دفتر خود را در سال 2000 تأسیس نموده است. Fujimoto نیز تجربههای متعددی با استفاده از فرمهای غیرعادی دارد که از میان آنها میتوان به طرح وی برای مسابقه Annaka Environment Art Forum در سال 2003 اشاره نمود.
نکته جالبتوجه در این نمایشگاه طراحی و سازماندهی فضای آن است؛ در واقع به جای آرایش فضای گالری با ماکت، عکس و پوستر پروژههای این دو معمار، هر کدام از آنها در نیمی از فضای گالری، چیدمانهای مختلفی از ایدههای شخصی خود درباره فضا و فرم را در مقیاس واقعی به نمایش گذاشتهاند. در ساخت این آثار از مصالح سبکی همچون مواد پلیاستیرن استفاده شده است؛ از آنجاییکه این مصالح در طرح کف گالری نیز مورد استفاده قرار گرفته است، بازدیدکنندگان میبایست قبل از ورود به فضای نمایشگاه کفشهای خود را درآورده و با دمپایی وارد شوند.
اثر چیدمانی Endo
اثر چیدمانی Endo، ردیفی از نوارهای فوم پلیاستیرن است که به صورت چندلایه در حالتهای گوناگون و آزاد در فضا قرار گرفتهاند. البته برخی از این صفحات پلیاستیرن این قابلیت را دارند که به عنوان پردههای نمایش، برای نمایش تصاویر ساختمانهای طراحیشده توسط Endoمورد استفاده قرار گیرند.
اثر چیدمانی Fujimoto
در کنار این اثر Endo، Fujimoto یک دیوار ضخیم با پلانی دایرهایشکل، با استفاده از فوم پلیاستیرن طراحی کرده است. روش نورپردازی و نوع مبلمان انتخابی برای فضای درونی این دیوار عموماً در کنتراست با فرم دیوارها انتخاب شدهاند. همچنین شکافهای روی دیوار دیدهای مختلفی از فضای درون و نیز طرحهای Endo که در پشت این اثر قرار گرفتهاند، ارائه میدهند. در واقع این دو چیدمان در آرایش فضایی گالری، به نوعی مکمل هم هستند، بدین معنی که همانند قابها و پسزمینههایی برای تعریف همدیگر عمل میکنند.
قصر "سنسوچی" در آلمان با سبک معماری "روکوکو"، رقیب کاخ "ورسای" فرانسه به شمار میآید، سنسوچی و باغهای بینظیرش در سال 1990 در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید.
پایگاه اطلاع رسانی شهرسازی و معماری: قصر سنسوچی که در بوتسدام قرار دارد قصر تابستانی فردریک کبیر پادشاه پروس (سرزمینی که امروزه بخش شرقی آلمان و بخش غربی لهستان را دربر میگیرد) است که رقیب کاخ ورسای در فرانسه محسوب میشود.
سبک معماری به کار رفته در سنسوچی روکوکو است (سبک هنر سده 18 که در واکنش به باروک به وجود آمد و ویژگی آن تزیینات فراوان و رنگهای روشن و شاد بود) این بنا که از کاخ ورسای کوچکتر است به دلیل وجود معابد زیبا و تالارهای رقصش در پارک سنسوچی شهرت دارد. این قصر توسط "گئورگ ونزسلائوس فون کنوبل اسدورف" بین سالهای 1745 تا 1747 طراحی شده است. در این قصر 10 اتاق اصلی وجود دارد.
در قرن نوزدهم این قصر اقامتگاه فردریک ویلیام چهارم شد. او با بهکار گرفتن معماری به نام "لودویگ پرسیوس" دوباره قصر را بازسازی و بزرگ کرد. "فردیناند فون آرنیم" مسئول تغییر چشمانداز قصر شد. شهر پوتسدام با مجموعه قصرهایش مکانی مورد علاقه سکونت خاندان سلطنتی تا قبل از سقوط سلسله هوهن زولرن در سال 1918 بود. بعد از جنگ جهانی دوم این قصر تبدیل به یکی از جاذبههای گردشگری در آلمان شرقی شد. بعد از اتحاد دو آلمان در سال 1990، جسد فردریک کبیر را به قصر محبوبش بازگرداندند و در مقبره وی رو به باغی که او بانی ساخت آن بود به خاک سپردند.
سنسوچی و باغهای بینظیرش در سال 1990 در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید. در سال 1995، بنیاد حفظ قصرها و باغهای پروس در برلین ـ برنونبرگ برای حفاظت از سنسوچی و دیگر قصرهای سلطنتی اطراف برلین تشکیل شد. بیش از دو میلیون نفر از سراسر دنیا سالانه از این قصرها بازدید میکنند.
بیست سال پس از ساخت سنسوچی فردریک قصر دیگری در قسمت غربی پارک ساخت. این قصر به مراتب بزرگتر از قصر قبلی بود و سبک معماری باروک در آن به کار گرفته شده بود.
انتخاب سبک معماری روکوکو برای ساخت سنسوچی تصادفی نبود. در این سبک از معماری که در اوایل قرن هجدهم در ادامه سبک باروک شکل گرفت به جای بکارگیری رنگهای تیره از رنگهای روشن و تزیینات متنوع استفاده میشود. این قصر یک طبقه بوده و از دو باله کناری ساخته شده است.
در باغی که در جلوی این قصر ساخته شده گلکاریهای زیبا و تزیینات فراوان وجود دارد.
لادم.م.صادقیون
منبع: دایرةالمعارف ویکی پدیا
پی نوشت:
- پاکباز، ر،1381، در جستجوی زبان نو، تهران، انتشارات نگاه.
- گودرزی، م.،1381، هنرمدرن، انتشارات سوره.
بامهای تخت معمولا فاقد ملاحظات زیبایی شناسانه معماری بوده و بنابراین نمی توانند در اغنای ارزش زیبایی و معماری ساختمان ایفاگر نقشی باشند و در مقابل، می توانند نمایانگر گستره ای از امکانات بالقوه طراحی در زمینه منظرسازی باشند و بجز آن، سطوح زمخت و خشنی به چهره شهر، یا محدوده ساختمان می بخشند و نیازمند سیستم دفع آب باران نیز هستند.
مشخص نیست که ایده اصلی چنین طرحی منصوب به چه کسی و به کدامین دوره بازمی گردد. شاید این ایده از توصیف باغ های معلق بابل (عراق) نشات گرفته شده باشد؛ باغهایی که در هوا معلق نبوده بلکه در واقع روی بام ها و مهتابی های چند ساختمان قرار داشتند. این باغ در سال 600 قبل از میلاد به دستور بختنصر برای همسرش که شاهزاده خانمی از ماد و دلتنگ کوهها و سبزی و خرمی زادگاهش بود، ساخته شد. بختنصر دستور داد کوهی بسیار بزرگ با ابعاد عجیب بسازند. این کوه در واقع ساختمانی چهارگوش با ارتفاع 120 متر بود که 5 بام داشت و هریک بر ستون هایی بنا شده بود که در آنها انبوهی از چمن، گل و درخت میوه کاشته شده و توسط تلمبه های آبی، آبیاری می شدند.
به هر تقدیر و سوای اینکه فلسفه چنین طرحی از کجا ناشی شده، سیستم بام سبز زمانی بوجود آمد که طرح یک فضای سبز برروی سازه بام اجرا گردید. بام سبز در واقع بامی است که بر روی سطح آن گیاهان رشد میکنند. تنوع گیاهی چنین ساختاری میتواند از بام پوشیده از چمن مصنوعی تا باغ بامی باشد که با گیاهان مورد استفاده در طراحی منظر پوشیده شده است. سبزپوش کردن بام نیازمند گیاهانی است که بدقت انتخاب شدهاند تا در برابر محیط خشن و بیروح محیط پشتبام در شرایط کم/بی آبی، عوامل اقلیمی، یخزدگی، نسیم دریا و خشکی و غیره مقاومت کنند. نوع گیاهان انتخابی بسته به نوع آب و هوا و شرایط اقلیمی مختلف، متفاوت است. بام سبز یا باغ پشت بام، اوج تلفیق اجرا با محیط است. دتایل های اجرایی چنین بامی تفاوت چندانی با بام های معمول نداشته و شامل عایق رطوبتی/حرارتی، پوشش ضد آب، ماسه و درزپوش می باشند و در کنارآن شامل مصالح و عناصری هستند که بتوانند عمل نگهداری/زهکشی رطوبت و اسباب نگهداری گیاهان (مطابق استاندارد) را در ساختمان سازی فراهم آورند.
به دلایل متعدد، نماهای سبز از محدودیتهای ساختاری کمتری نسبت به بامهای سبز برخوردار بوده و در مقابل، تنوع گیاهی کمتری دارند. استفاده از پوشش سبز در بام/نمای ساختمان در اکثر کشورهای اروپایی و ایالات آمریکا رشد چشمگیری داشته که دلایل عمده آن علاوه از مبحث زیبایی شناسی معمارانه، پاسخگویی به عواملی همچون عایق سازی (حرارتی، رطوبتی و صوتی) طبیعی ساختمان، استفاده از فضای مرده بام در جهت خلق فضای دلپذیر و خلق سطوح چشم نواز در نما، تلفیق ساختار مصنوع با طبیعت، کمک به کاهش آلودگیهای جوی و افزایش نسبت اکسیژن هوا و غیره می باشد. از طرفی طراحی ساختمان با بام سبز منجر به افزایش پایداری و مدیریت صحیح بارانهای سیل آسا و آب باران می گردد.
اکثر کشورهای توسعه یافته در این راستا در این راه قدم نهاده اند که در این میان تلاش های برخی از آنها ملموس تر است. بعنوان مثال، مهمترین هدف از توسعه پایدار در آمریکا در جهت هرچه کمرنگ نمودن وابستگی به فرآورده های نفتی و یا بعبارت بهتر قطع هرگونه وابستگی به ثروت نفت خاورمیانه دور می زند و در این راستا تمام توان خود را در هر موقعیت اجتماعی- سیاسی در پیشبرد این هدف و تشویق مردم بکار بسته است. به نظر شهرداران در سیستم بام سبز پتانسیل های کاربردی زیادی نهفته و بکارگیری این سیستم در شهرها، از میزان هزینه مصرفی انرژی کاسته و به کارایی مفید محیط می افزاید. همچنین بامهای سبز به مساحت قابل ساخت یک پروژه در سایت افزوده و مکان های جدیدی برای اجتماع درون- محیط شهری و گردش در فضای بیرون از خانه را فراهم می آورند. تشویق و حمایت های بی دریغ شهرداران در این باب منجر شده است که صاحبان ساختمان کم کم به ارزش افزوده آن و مزایای بکارگیری از چنین طراحی، گیاهکاری و تخصیص و ساخت باغ بام ها بکمک متخصصین امر و معماران پی برند.
در این میان ضوابط مختلفی برای این سیستم در حال بررسی بوده و ساخت انواع باغ بام ها نیازمند تصمیمات برنامه ریزی شده است که برای حصول نتیجه مدنظر، نیازمند داشتن آگاهی و اطلاع از نحوه استفاده از آن است. بام های سبز قابلیت نگهداری و کنترل وزن خاک، باران و برف، مسیر تعبیه شده پیاده و دیگر موارد را فراتر از سیستم مهندسی بام دارد. معمولا کارخانه های سازنده دو مشخصه را برای باغ بام ها در نظر می گیرند که عبارتند از بام های متراکم و فشرده، و بام های گسترده و وسیع. بکارگیری هریک از این مشخصه ها به تعریف نوع استفاده از باغ بام، تنوع گیاهی مدنظر و میزان هزینه مدنظر برای ساخت و نگهداری آن بستگی دارد.
در طراحی ساختمان مهد کودک ،کودک محوری اولویت دارد. به این معنی که ساختمان باید برای نگهداری موقت کودکان طراحی شود
نادیده گرفتن عادتمان شده است. حتی اگر پای کودکانمان درمیان باشد. شاید در این هنگام بیشتر از مواقع دیگر. چه کودکان زبان اعتراض ندارند.
شهر باید انسان محور باشد. این را بیشتر کارشناسان شهری می گویند. شهر بزرگ شده ، رشد پیدا کرده اما توسعه هنوز غایب است . زنان، راهی محیط های کاری شده اند، اما از ملزومات حضور اجتماعی آنان در شهر خبری نیست.
کودک جزیی از جامعه انسانی شهرنشین است و توجه به او از اصول شهرنشینی. با این حال گویا این بخش از جامعه در شهرهای ما چندان جدی گرفته نمی شوند. مگر به مناسبت روز جهانی کودک آن هم با پخش چند کارتون. از آموزش اصول شهروندی گرفته تا رعایت ضوابط استاندارد محیط های ویژه آنها. چند مدرسه یا مهد کودک را سراغ دارید که با شرایط جسمی کاربر آن یعنی کودک همخوانی داشته باشد؟
یک مهد کودک استاندارد در آلمان
ضوابط مهد کودک سازی
شورای عالی معماری و شهرسازی سال قبل ضوابطی را برای طراحی مهد کودک به تصویب رساند.
شاید این تنها ضابطه موجود از سوی متولیان امر ساختمان برای ساخت مهد کودک به عنوان فضای مختص کودکان باشد. گو این که بر این ضابطه نیز نقدهای فراوانی وارد است، با این حال همین ضوابط ناقص نیز اغلب نادیده گرفته می شود. چه بیشتر مهدکودک ها، خانه های قدیمی هستند که تنها با رنگ کردن و چسباندن چند نقاشی به در و دیوار تغییر کابری داده اند.
در این ضابطه که با نام ضوابط طراحی معماری مهد کودک نامیده می شود، آمده است،« اجرای مصوبه حاضر و پیوست آن در تمام طرح های آتی و در دست تهیه انواع مهد کودک اعم از دولتی ، خصوصی و خود کفا از این تاریخ ( 14/2/1383) در سرار کشور الزامی بوده و تمام مراجع مسوول تهیه، بررسی و تصویب و اجرای طرح های مهد کودک موظفند در مراحل مختلف تصویب ، صدور پروانه ونظارت بر اجرا ضوابط مذکور را رعایت کنند.»
با این همه از تصویب ضوابط طراحی مهد کودک تاکنون اتفاق خاصی در زمینه ساخت مهد کودک نیافتاده است.
هر چند بندها ی این مصوبه چندان با شرایط کودکان انطباق ندارد.
علاوه بر ضوابط شورای عالی شهرسازی و معماری سازمان بهزیستی نیز ضوابطی را برای ساختمان مهد کودک لحاظ کرده که در اغلب بند های آن با عنوان کلمه " حتی المقدور " بیشتر جنبه توصیه ای پیدا کرده تا مصوبه ای.
برای مثال در این ضوابط آمده است : ساختمان مهد کودک حتی المقدور یک طبقه باشد. در غیر این صورت طبقه دوم به نگهداری شیرخواران و اطفال نوپا اختصاص یابد.
استاندارد دور از دسترس
« هر ساختمان باید سرپناه محکمی، کارآمد و زیبا باشد.» این یک تعریف ساده است که محمود نجاری سی سی ، کارشناس ارشد معماری و مدرس معماری دانشگاه هنر از ساختمان ارایه می دهد.
وی می گوید: « در طراحی ساختمان مهد کودک، کودک محوری اولویت دارد. به این معنی که ساختمان باید برای نگهداری موقت کودکان طراحی شود. بنابراین ایمنی کودکان در مدت زمان حضورشان در مهدکودک اصلی ترین نکته و دستورالعمل در ضوابط طرح و اجرای ساختمان است.»
گو اینکه به زعم سی سی ، منظور از ایمنی تنها استحکام ساختمان نیست ، بلکه رفتار شناسی کودک و توجه ظریف به روحیات و اخلاق کودکانه و تامین امنیت و بهداشت او باید مورد توجه قرار گیرد.
« در کشورهای توسعه یافته و قانونمند مانند آلمان مسوولیت سنگین پذیرش کودک سبب شده تمام نکات و ضوابط ساختمانی، بهداشتی ، آموزشی و مراقبتی مورد مطالعه قرار گرفته و در طراحی ساختمان مهدکودک لحاظ شده است.»
مهندس سی سی درباره ضوابط ساخت مهد کودک در کشورهای توسعه یافته می گوید:« ساختمان های مهدکودک در مناطق شهری باید در نقاطی اجرا شوند که سرعت خودروها در آن نقاط حداکثر 30 کیلومتر باشد. ساختمان از شریان های اصلی تاسیسات شهری ، برق فشار قوی ، ترن و مترو و مراکز آلوده کننده دور باشد. در مسیرهای اطراف ساختمان مهد کودک تفکیک مسیر پیاده رو از سواره رو انجام شده باشد. ورودی مهد کودک نباید مجاور خیابان باشد. همچنین محدوده امنیتی برای کنترل عبور و مرور کودکان وجود داشته باشد.»
گذشته از نکات قابل ملاحظه در مکانیابی ساختمان مهدکودک ، ضوابط دیگری نیز باید در خود ساختمان رعایت شود.
برای مثال مسیر حرکت کودک از خارج ساختمان تا داخل و داخل ساختمان نباید اختلاف سطح داشته باشد.استفاده از اشیا تیز و برنده در محوطه سازی و فضاسازی مهدکودک مجاز نیست.سطل های جمع آوری و تفکیک زباله باید به لحاظ ترشح و نفوذ زباله کنترل شده و از دسترس کودکان دور باشد.طراحی فضای باز باید به شکلی باشد که در والدین احساس نگرانی ایجاد نکند. عناصر محیط باید به شکلی طراحی شود که احتمال بالا رفتن کودک از او سلب شود. طراحی فیلتر ورودی برای کنترل دمای داخل و خارج و تمیز کردن کفش ها ضروری است. دستگیره در ورودی که در حالت معمول در ارتفاع یک متر طراحی می شود. در مهدکودک از سمت داخل باید ارتفاع بیش از یک متر و 50 سانتیمتر داشته باشد. تا کودک نتواند آن را باز کند.
نمونه وطنی
نجاری سی سی به همراه دانشجویان معماری خود تحقیقی را در ارتباط با طراحی مهدکودک در ایران به انجام رسانده است. این تحقیق نشان می دهد در بیشتر مهد کودک های وطنی ضوابط استاندارد رعایت نمی شود. برای مثال در یکی از مهدکودک های زنجان، حیاط مهدکودک با ساختمان آن به اندازه ای اختلاف سطح دارد که ناچار چندین پله این دو فضارا به هم مرتبط می کند. آن هم پله هایی با بدنه فلزی و پوشش سنگی. فضاهای ناامن داخل ساختمان ، ساختمان های دو طبقه و پله های متعدد، روشویی ها و دستشویی های نامتناسب با قد کودکان و موارد متعدد این چنینی از دیگر مشکلات طراحی ساختمان مهد کودک در ایران است.
آن سویی رویا
محمود سی سی می گوید:« در طراحی ساختمان مهدکودک باید سه بخش مورد توجه قرار گیرد. 1_ قسمت کودک 2_ قسمت کارکنان 3_ قسمت والدین. در طراحی مهد کودک ، توجه به فضای کارکنان و مدیریت مهدکودک و تفکیک فضاهای استراحت ، کاری ، بهداشتی و کارکنان و جلوگیری از تداخل این فضاها با فضای کودکان حایز اهمیت است. فضاها باید با توجه به وسعت برنامه ها و تعداد کارکنان طراحی شود. فضای انتظار نیز باید در طراحی مهدکودک لحاظ شود.( فضایی که در آن والدین به انتظار کودکان می نشینند.) این فضا باید در مجاورت فیلتر ورودی و بخش مدیریت ساختمان قرار گیرد. در این فضا باید وسایل اندکی برای سرگرمی کودکان تعبیه شود. »
به گفته سی سی در طراحی ساختمان مهد کودک نکات دیگری از جمله کوتاه بودن ارتفاع تابلوهای مخصوص کودکان و مرتفع بودن تابلوهای مخصوص بزرگسالان در نظرگرفته می شود.
« در این محیط باید از رنگ های ملایم در کف ودیوار و رنگ های اصلی زرد ، آبی و قرمز در وسایل دیگر استفاده کرد. درها باید امکان خروج سریع را برای کودکان فراهم کند. سرویس های بهداشتی کودکان باید به تناسب قد آنها طراحی شود.این نکات راباید در طراحی محل آویزان کردن وسایل شخصی کودکان نصب لگوهای هر کودک ( در مهد کودک های کشور های پیشرفته هر کودک لگویی را برای خود انتخاب می کند که معرف وسایل شخصی اوست. برای مثال یک شخصیت کارتونی .) در این فضا در محل قرار گیری کلید پریزها باید دقت کرد تا از دسترس کودکان دور باشد.»
به اعتقاد سی سی پارکت به دلیل حفظ دمای محیط و تمیزی برای پوشش مهد کودک مناسبتر است.
وی ادامه می دهد:« ساخت این اتاق ها برای یک مهد کودک الزامی است. 1_ فیلتر ورودی 2_ هال مرکزی 3_ اتاق مدیریت همراه با محلی برای گفت و گو با والدین 4_ فضای انتظار والدین 5_ فضای سرگرم شدن موقت کودکان 6_ رخت کن کارمندان 7_ سرویس کارمندان 8_ آشپزخانه و انبار 9_ سالن ورزش و بازی دسته جمعی 10_ انبار وسایل بازی 11_ کارگاه نقاشی و کار با رنگ و کاردستی 12_ فضای مربوط به نظافتچی و انبار مربوط به آن 13_ کلاس های گروهی 15 تا 20 نفره کودکان ( فضاهای گروهی باید برای اوقات قصه گویی ، نقاشی و بقیه فعالیت های مرتبط عملکردی باشد.) 14_ فضای سرویس هر گروه 15_ فضای استراحت کودک ( در مهد کودک های استاندارد فقط یک مکان برای استراحت کودک آن هم برای کودکی که نیاز به استراحت دارد تعبیه می شود. چه خواب دست جمعی کودکان معمول نیست. کودک به ذات اهل تحرک است نه خواب!) محوطه بازی کودکان باید پاکیزه باشد و در طراحی آن ایمنی کودک در نظر گرفته شود.»
نگاهی به ضوابط مهد کودک استاندارد فاصله عمیق مهدکودک های وطنی را از شرایط مطلوب بیشتربه نمایش می گذارد. دلسرد نشوید با اجرای مصوبات دست و پاشکسته مهد کودک سازی در کشور شاید کودکان نسل بعد فرصت بهره گیری از یک محیط مناسب را در زمان حضور والدین خود در محل کار داشته باشند.