Central Institute of Educational Technology-New
International Centre for Genetic Engineering and Biotechnology
New
.
.
.
.
شکوه هزاران ساله در غارهای هند
شناخت معماری هند
یکی از موفقیت های تمدن هند که برای ما همچون میراثی گرانبها باقی مانده معماری آن است ، میراثی که قدمت آن را می توان به هزاران سال قبل نسبت داد . سرآغاز این معماری به زمان سلطنت آشوکا ها (Ashoka) برمیگردد ، هنگامی که ساختن صومعه های بودایی و گنبد مقبره ها آغاز شد .و این چنین معماری بودایی ظهور کرد و این معماری برای چندین صده در هند حاکم بود و معماری شگفت انگیزی را برای ما در این دوران باقی گذاشت، همچون گنبد مقبره بزرگ سانچی
(Great Stupa at Sanchi).
بعد از آن دوران گوپتا (Gupta) آغاز شد ،دورانی را که می توان به عنوان حامی معماری هند عنوان کرد و یکی از نقاط اوج معماری این کشور است و در طول هشت قرن چندین مدرسه معماری که متعلق به هندوها بودند شروع به رشد و توسعه کردند و کم کم از این مدارس ،معماران چندی پای در این عرصه نهادند .
سال ها گذشت و دین پیامبر اعظم ، محمد (ص) وارد شبه قاره هند شد و با ظهور اسلام الگوها و نمونه های جدیدی پدید آمد که معماری ظریفی را معرفی می نمود ، معماری که سرشار از نقش و نگار های گلدار و خطوط زیبا بود .معماری اسلامی هند نیز همچون دیگر کشور های اسلامی فراز و نشیب های زیادی داشت چنان که در زمان مغول ها به اوج قله شهرت و شکوه رسید .
اینان (مغول ها) کسانی بودند که برج ها – کاخ ها – قصر ها – مساجد و باغ های زیبا بنا نهادند .بنا های با شکوهی همچون قلعه قرمز در دهلی (Red Fort at Delhi) ، تاج محل در اقرا
(TajMahal in Agra ) ، باغ های پادشاهی در لاهور (Badshahi Garden at Lahore) که از نمونه های زیبای این معماری هستند .
با شروع سلطه دولت بریتانیا و تسلط آن بر منطقه دوران جدیدی در معماری هند آغاز شد ، دورانی که با ورود فرهنگ غربی به هند ، سبک ها و شیوه های آن روزگار مغرب زمین نیز وارد شبه قاره شد .سبک هایی همچون گوتیک ، Imperial ، مسیحی و ویکتورین که هر یک به نوبه خود هند و معماریش را متاثر کردند . در دوران استعمار هند انگلیسی ها ساختمان های زیادی را در بخش وسیعی از این کشور بنا نهادند که بسیاری تا کنون پا برجا مانده اند ، همچون کالج سلطنتی و دروازه هند در بمبئی (Presidency College and Gateway of India at Bombay ) .
با ترک استعمارگران انگلیسی و ظهور استقلال طلبان هندی خلا موقتی در معماری هند بوجود آمد که آن هم طبیعی بود چرا که معماری هند در این دوره وابستگی شدیدی به استعمارگران داشت حال این وابستگی را می توان هم به تکنولوژی ساخت و هم معماران طراح مربوط دانست .
به تدریج با ورود معماران خارجی از دیگر کشور ها و ساخت و ساز وسیع معماران بزرگی همچون لوکوربوزیه و لویی کان ، معماری هند جان تازه ای گرفت و معماران بومی این کشور مثل دوشی
(Balkrishna Doshi) و چارلز کرئا (Charles Correa) با پیروی از این چنین استادان بزرگی توانستند نیاز های موجود کشور خود را بر طرف کنند و وارد صحنه معماری معاصر هند شوند .
-------------------------------------------------------------------------------------------------------
معماری هند بعد از استقلال
چگونه یک کشور هویت ملی خودش را بعد از قرن ها سلطه بوسیله امپراتوری استعمارگر انگلیس دوباره ایجاد می کند ؟
در August 1947 بعد از بیش از دو قرن سلطه بریتانیا بر هند ، پاکستان و بنگلادش این کشور ها توانستند استقلال خود را باز یابند. اینان مجبور بودند اقتصادشان را مدرن کنند و نهاد ها و سازمان ها و حتی ساختمان ها و تجهیزات زیربنایی را که برای توسعه و پیشرفت لازم بود فراهم آورند و در این بین بناهای دولتی راه مناسبی برای ایجاد یک معماری جدید و رهایی از فرهنگ استعمارگران بودند . این کار سبک جدیدی را پیش روی معماران بومی این مناطق قرار می داد .
روز به روز با مدرن شدن جنوب آسیا متوجه این امر می شویم که چگونه معماران برای ایجاد ساختمان های ملی و دولتی خود تلاش می کنند ، حال با دقت در ترکیب کارهای معماران معاصر هندی که در دوران بعد از استقلال خط کشیده اند ، در می یابیم که هر کدام یک روش صحیح را برای ایجاد معماری مدرن هند بوجود آورده اند که پایه و اساس آن ریشه در معماری مدرن غرب داشت . اما در حقیقت معماران هندی سنت های تاریخی و کهن خود را حفظ کرده و آن را بگونه ای جدید تفسیر می کردند و اندیشه و طرز تفکر ایشان نیز وابسته به تحصیلات ، نوشته ها و فعالیت های حرفه ایشان بود .در این دوره دولت برای بیان و تجلی استقلالش در پی ایجاد کانون های جدید برای شهر های اداری و نمادین خود بود ، شهر هایی که برای نیاز آگاهانه به بیان متفاوت در استقرار پایتخت جدید به دوراز شهرهای زمان مستعمراتی ، پاسخگو بودند .اگر چه ساختن شهر برای دولت فرایندی بسیار گران بود اما دوران پس از استقلال ، ظهور پایتخت جدیدی نظیر شاندیگار (1950) را در ایالت پنجاب مشاهده کرد .
بنابراین پروژه ها در این دوره در مقیاس پروژه های شهری مطرح می شد همچون شهرک های مسکونی ، دانشگاه ها ، موزه ها ، آکادمی های مدیریت و مراکز صنعتی و آزمایشگاه های تحقیقاتی که در یک ایالت قرار می گرفتند .هدف دولت به عنوان کارفرما از این کار بدست آوردن نشانه هایی برای بیان هویت ملی و جمعی بود و بودجه این ساختمان ها از سوی کمیته هایی که معمولا اصرار داشتند این بنا ها اسلامی وملی طراحی شوند ، تامین می شد .در این بین مقاومت و تداوم علاقه معماران به سنت های هندی و بکارگیری اصول مکتب مدرنیسم به طرز چشمگیری درآثارشان مشاهده می شود و بناهایشان که برخی هنوز پا برجا مانده اند این نکته را ثابت می کند .
ورود معماران مدرن
در دهه 1970 ، جنبش مدرن از طریق لوکوربوزیه و لویی کان وارد هند شد .پیش از این بیشتر معمارانی که در سال 1947 ، یعنی در زمان استقلال کار می کردند از کشور های اروپایی فارغ التحصیل شده بودند به جز تعداد اندکی مانند پیشکسوت معماران هندی ، آچیوت کانویده ، که در ایالت متحده تحصیل کرده بود .در این بین وجود پروژه پایتخت ایالت پنجاب ، شاندیگار ، لوکوربوزیه را به هند آورد .کشوری که تعدادی از مهمترین معماران آن تحت تاثیر وی قرارگرفته اند ، از جمله دوشی که بعد از استاد پروژه های وی را در احمد آباد به پایان رساند .کار لویی کان در احمد آباد (1962) نیز ، الگویی برای معماران منطقه داد و آن استفاده از آجر بود که به نوعی در آثار مزهارول اسلام دیده می شود .
-------------------------------------------------------------------------------------------------------
یادداشت زیر برگرفته از کتاب تاریخ فلسفه شرق و غرب اثر سروپالی راداکریشنان می باشد.
اشاره ای مختصر بر تعاریف عرفان و فلسقه هندی
« کهنترین فلسفه هندی را باید در اوپانیشادها یافت. اوپانیشادها رنگ متمایز عرفانی و دینی دارند.این درست است که تا زمانی که عرفان یک تجربه فردی است، نمی توان آزمونهای تحقیقی فلسفی را در مورد آن به کار برد، اما هنگامی که کوشش می شود برپایه چنین تجربه ای یک نظام منطقی تفکر بنا شود، دیگر چنین تجربه ای نه تنها در حوزه فلسفه قرار می گیرد بلکه چه بسا قسمت مهمی از آن را تشکیل می دهد و اگر نام فلسفه را بدان اطلاق نکنیم، مشکل بتوان اصطلاح دیگری در توصیف آن پیدا کرد .
فلسفه چیست ؟
فلسفه تحقیقی در ماهیت زندگی و وجود است. برای بحث و بررسی واقعیت، دو راه در پیش داریم: یکی که با وحی و سنت آغاز و انجام می یابد ، که آن را دین می نامیم؛ دیگری که به کاربرد آزادانه خرد و اندیشه وابسته است،و فلسفه خوانده می شود .تحقیق فلسفی،از کهنترین روزگاران،یکی از این دو راه را برای حل مسائلش اختیار کرده است.یکی از طریق جهان درونی انسان است و دیگری از طریق جهان بیرون از او.مشخصه تفکر هندی این است که به جهان درون انسان بیش از جهان بیرون توجه کرده است.این تفکر با تحقیق در پدیده های خارجی شروع نمی شود تا از آن طریق به جانب واقعیات درونی راه پیدا کند؛بلکه،برعکس،با درک جهان درونی آغاز می شود و از آنجا به سوی جهان پدیده ها می آید.این گونه برداشت بود که در فلسفه اوپانیشادها جلوه کرد.
اصل اساسی عرفان چیست ؟
این است که از طریق حواس نمی توان از واقعیات آگاه شد. اگر در پی وصول به حقیقت هستیم، باید از جهان حس کناره گیری کنیم و به جهان تجربه درونی روی آوریم. این اصل ، به اشکال مختلف، در نظامهای فلسفی از فیثاغورس گرفته تا افلاطون مؤثر واقع شد. افلاطون بین جهان اندیشه و جهان حس به تمایزی قاطع باور داشت. او تفاوت آنها را به وسیله قیاس با تمایز نور نیمروز و فجر بیان کرد. بنا به نظر او، آنچه ما از طریق حواس در می یابیم ،چنان است که گویی در فجر در یافته ایم.او مکرراً بر تمایز بین ظاهر و حقیقت تأکید می کند.حواس، ما را فقط تا جهان ظاهر پیش می برند، نه تا جهان حقیقت.او حقیقت غایی را خیر می نامد. علم و معرفت و راستی با مثل ، که شبیه به خیر هستند،سر و کار دارند،ولی این فقط خیر است که حقیقت غایی است.ما نمی توانیم به واسطه حواس به حقیقت دست یابیم. تمثیل معروف غارنشینان که افلاطون در جمهوریت نقل می کند آخرین کلام فلسفه اوست.گرچه از عقل شهودی،که فلسفه اوپانیشاد بر آن پایه بنا شده،چیزی نمی گوید، ولی شیوه او در نفی اعیان تجربه ناشی از ادراک حسی ،او را به تلقی عرفا از جهان حس بسیار نزدیک می کند.پس درست نیست که فلسفه اوپانیشاد را ،به این دلیل که عرفانی است ،از گزارش عمومی فلسفه خارج کنیم.اگر چنین کنیم، مجبور می شویم قسمت اعظمی از فلسفه یونانی را نیز کنار بگذاریم.»
مجید بدر
تأثیرات حاصل از رنگ ها
همواره لازمه ی دریافت نتیجه ای مطلوب از انجام هر نوع کار عملی، وجود اطلاعات و آگاهی لازم تئوری در آن زمینه است. ما در این مقاله سعی کرده ایم اطلاعاتی را با همین موضوع و هدف ارائه دهیم. رنگ ها در دو بستر اصلی در محیط حضور می یابند:
1. پوشش های اصلی فضاها شامل دیوارها، کف ها، سقف ها و درها.
2. لوازم دکوراسیون شامل مبلمان، پرده ها، فرش و غیره.
در مقام مقایسه این دو قالب با هم، به لحاظ نقش دکوراسیونی شان در محیط، پوشش های فضا از اهمیت بیشتری برخوردار می باشند زیرا که نسبت به لوازم دکوراسیونی ثابت تر بوده و به گونه ای نقش پس زمینه را برای آن لوازم اجرا می کنند.
در میان این پوشش ها، دیوارها به جهت وسعت حضورشان در فضا، جایگاه ویژه ای داشته و میزان تأثیر گذاریشان بر دیگر لوازم دکوراسیونی بسیار چشمگیرتر است. گذشته از موضوع تأثیر بر روی دیگر لوازم محیط، دیوارها و رنگ انتخابشان در تغییر وسعت و نور فضا نیز بسیار مؤثر است.
رنگ های خنثی و رنگ سفید
سفید سمبل خلوص، بی گناهی، پاکی، آرامش و صلح است.
رنگ سفید القاء کننده آرامش، صفا و آسایش است. سفید به همراه خلوصش، یکی از کاربردی ترین رنگ ها در طراحی دکوراسیونی یک فضا است زیرا که با همه رنگ ها قابل ترکیب است. ( منظور از ترکیب در این مباحث، کنار هم قرارگیری رنگ ها در یک کمپوزسیون ( ترکیب ) رنگی در فضا است.)
به کارگیری رنگ سفید در فضا به خصوص برای پوشش های اصلی، آن مکان را روشن تر و بزرگتر جلوه می دهد. بنابراین برای فضاهای کوچک و کم نور انتخاب ایده آلی است. سفید خالص هنگامی که با نور طبیعی نور پردازی می شود، یک رنگ گرم را ایجاد می کند ولی در زیر نورهای مصنوعی به نظر سرد می رسد. در نتیجه با اضافه کردن نورهای زرد، قرمز و قهوه ای در کنار نور مصنوعی مانند فلورسنت و یا افزودن لوازمی به یک و یا چند رنگ یاد شده در محیط تغییر می کند. این رنگ ها از کیفیت سفید نمی کاهند بلکه آن را گرم تر می کنند. رنگ سفید برای فضاهائی با عناصر معماری قدیمی و یا جهت ایجاد هماهنگی بین سبک های کاملاً مجزای معماری بسیار ایده آل است. برای حفظ آرامش فضایی با سطوح سفید می توان از لوازمی با رنگ های خنثی و بافت های طبیعی مانند چوب استفاده نمود و برای ایجاد تضادهای ظریف و زیبا، تعدادی رنگ های دراماتیک نیز به این ترکیب افزود.
رنگ های خنثی
رنگ های خنثی، رنگ هایی هستند که از میزان زیادی سفید برخوردار بوده ولی به هیچ یک از رنگ های اولیه و ثانویه متمایل نیستند. با این تعریف رنگ های کم مایه مانند صورتی کم رنگ یا آبی آسمانی جز رنگ های خنثی محسوب نمی شوند ولی رنگ کرم یکی از رنگ های خنثی به حساب می آید. همین مسئله در مورد خاکستری روشن که از مشکی نشأت گرفته است نیز صدق می کند. رنگ های خنثی در بسیاری از مواد طبیعی مانند سنگ ها، خاک، زمین، چوب ، حصیر، شن و امثال اینها و یا در برخی از موارد مصنوعی مانند فلز، شیشه، سیمان و غیره دیده می شوند. رنگ های خنثی در دنیای دکوراسیون از اهمیت بسیاری برخوردار بوده و کاربردی هستند. خنثی بودن آنها به این معناست که می توانید به راحتی در کنار هر رنگ دیگری بدون احتمال وجود از دست رفتن زیبایی های هر یک به خصوص رنگ ها، ترکیبی مناسب در فضا ایجاد کرد. با توجه به آنکه این رنگ ها نیز آرام بخش و ملایم هستند. با پوشش دیوار به یکی از آنها می توان پس زمینه خوبی برای نصب تابلو ، نوارهای چاپی و کاغذی ، پرده ها به طور کلی دیوارکوب ها فراهم آورد. اگر فضا به قدری از لوازم دکوراسیونی پر شده باشد که احساس آرامش را بر هم ریزند، یکی از راههای ایجاد تعادل در محیط با حفظ همان وسائل، رنگ آمیزی سطوح اصلی یا تعویض پوشش های ثانویه مانند رومبلی، پرده و غیره به یکی از رنگ های خنثی است. هنگامی که قصد دارید قسمتی از فضا مانند یک دیوار، در، پنجره و یا حتی خرده ریزهایی مانند دستگیره، چوب پرده و به طور کلی هر وسیله ای که در محیط وجود دارد به محض ورود بیننده به داخل، نظر او را جلب نکند. آنها را به یکی از رنگ های خنثی رنگ آمیزی کرده و یا رنگ خنثی را در انتخاب آنها در نظر بگیرید.
از این خاصیت رنگ های خنثی برای رفع عیوب معماری و شکستگی ها و فرورفتگی ها می توان بهره زیادی کسب کرد. به عنوان مثال با رنگ آمیزی بخشی از فضا که دارای مشکل ساختاری است و شما نمی خواهید فوری مورد توجه بیننده قرار بگیرید، توسط یکی از رنگ های خنثی به راحتی می توانید آن را در نظر اول بپوشانید. به کارگیری رنگ های خنثی در محیط نیز با اهداف گوناگون دکوراسیونی صورت می گیرد.
نصب تابلوئی به رنگ زرد، با خاصیت گرم در فضایی که اغلب پوشش ها و لوازم دکوراسیونی آن از رنگ های خنثی انتخاب شده است، می تواند دارای دو هدف باشد:
1. جلب نظر بیننده به طرف اثر هنری تابلو که در اینجا با نورپردازی این تأکید را بیشتر کرده است.
2. تغییر فضای یکنواختی با عنصری با رنگ آمیزی گرمتر و انرژی دارتر. رنگ های خنثی در پرده های مختلف از روشن تا تیره وجود دارند و به لحاظ سبک جز ترکیبات رنگی مورد استفاده در سبک کلاسیک هستند.
به عنوان نمونه اگر طراح داخلی به لزوم جلوه دادن فرورفتگی در کنار پنجره و پله تأکید داشت به طور قطع یک و یا ترکیبی از چند رنگ گرم را در کنار رنگ های ملایم و خنثی به کار می برد تا به این ترتیب نظر هر بیننده در حال عبور از آن محیط را به خود جلب کند. ولی اکنون با انتخاب اغلب پوشش های محیط به رنگ های خنثی مقصودی برعکس داشته و ممکن است هنگامی که فردی از پایین به بالا آمده و یا از پله ها به طبقه پایین می رود حتی این فضا را نادیده بگذرد.
منبع : ایران آذین
دکتر علی اصغر سعیدی
قبل از اینکه به بحث الگوی مسلط اوقات فراغت در غرب بپردازیم لازم است در مورد تحولاتی که خانه در غرب با آن روبرو بوده است صحبت کنیم تا روشن شود که صرف اوقات فراغت در خانه که تحت عنوان خصوصی سازی خانواده مطرح می شود که تاثیری بر خانه داشته است.
خانه در جامعه مدرن: محل خلق استراحت. چرا؟
قبل از سرمایه داری : محل تولید کالا و خدمات و بیشتر فعالیت های اقتصادی
خانه سنتی: تولید و مصرف
خانه مدرن: تفکیک محل تولید و مصرف
تاثیر صنعتی شدن بر خانه : ایجاد هویتی جدید ( حداقل برای مردان) و محل مصرف خصوصی و ایجاد کارگر دستمزد بگیر
محل مصرف خصوصی یا بهشت مردان بعد از انجام کار روزانه در بیرون
فضایی کوچک برای مردان در برابر فشار بیرون و کار دستمزدی ( فضای بیان خود و استقلال)
خانه به مثابه محل ابراز خود SELF خود واقعی
خانه بخشی از اقتصاد غیر رسمی است
خانه : نظریه فورتی
Forty 1986
فورتی Forty 1986 : در صدسال گذشته کالاهای خانگی نقش محوری در انتقال خانه از محل رفاه اخلاقی و زیبائی به محل رفاه فیزیکی با کارائی داشته اند
در دهه 90 خانه محل ارتباطات و اجتماعی شدن
انتقال خانه از محل کار به محل اقامت و استراحت یعنی محل ناکار NON-WORK SITE
محتوی محل ناکار یا خانه باید به طروق مختلف طراحی شود
مهم ترین اصل اساسی در طراحی خانه برداشتن تمام اشیایی است که با کار رابطه دارند.
نظریه فورتی
با جدا شدن کار دیگر خانه جای کالای کار نبود
مثال: تولیدگران کارخانه ای نخست ماشین دوزندگی را به کارخانه بردند
سپس به این نتیجه رسیدند که می توان ماشین هم ساخت و فروخت
اول خانه ها ماشین ها را نخریرند. چرا؟
چون خانه جای ماشین دیگر نبود
بعد: آگهی به داد رسید تا قانع کند می توان ماشین دوزندگی را در خانه گذاشت ( لذا تلقی فعلی: ماشین خیاطی کالائی عمومی است)
فورتی
آکهی چکار کرد؟
Sewing machine is small, light, elegant, artistic and beautiful
It is not a machine but ornament
تبدیل شی سخت و صنعتی به تزیینی
خانه قرن 19 با قرن 20 متفاوت است
ما از house نمی گوییم بلکه از home می گوییم یعنی منظورمان سرپوش shelter نیست که آن همان house است
جنسیت و خانه ( sex و house ) به ویژگیهای فیزیکی اشاره دارد
جنسیت و خانه ( Gender و home ) به شیوه هایی که sex و house به قالبهای فرهنگی با معنی تبدیل شده اند اشاره دارد.
فورتی : بزرگترین تحول انتقال خانه از محل رفاه اخلاقی به رفاه فیزیکی .
در نتیجه : خانه محل زیبایی
برخی برای ساختن شهری زیبا به دنبال شهروندی هستند که خانه و شهر را یکی بداند.
خانه : نظریه
Csikszentmihalyi and Rochberg-Halton 1981
کدام چیز در خانه مهم است؟
اگر خانه آتش بگیرید یا زلزله بیاید چه چیز را اول نجات می دهید؟
آلبوم، پول نقد، عکس قاب شده ،...
چرا برخی کالاها و اشیاء مهم ترند؟
مفاهیم مبلمان، هنرهای تزیینی، و عکس ها به سوالات پاسخ می دهند.
معنی اشیا خانه
مهمترین اشیاء: مبلمان ، عکس و آثار هنری
معنی مبلمان برای گروه های سنی مختلف است
جوانان : راحتی؛ برای زنان مسن تر: خاطرات و بخشی از تاریخ خانواده
تمایز طبقاتی بر حسب نگهداری تابلو ( نه اصیل)
طبقات بالا تابلوهای بیشتر و گران قیمت تر
طبقات پایین تر اشیایی مانند استریو . ..
اینجا سرمایه فرهنگی مهم است نه سرمایه مادی
عکس ها با خاطرات خانواده رابطه دارند.
برای افراد جوان به بالا مهم هستند
اهمیت به “خود” و رابطه خانوادگی را نشان می دهند
خانه : ریچارد
Richard 1990
مساله مهم این است که ما چرا به دنبال مالکیت خانه خود هستیم؟
Lyn Richards : زندگی خانواده و امنیت
امنیت: کنترل و استقلال
کسی شما را بیرون نمی کند
هر کاری می خواهی می کنی: مهمانی و تغییر فضای فیزیکی
امنیت برای مرد استقلال مالی؛ برای زن ثبات و آرامش
خانه کجاست؟
کولین کمبل Colin Campbell : صنعتی شدن همزمان انقلاب مصرف و تولید را ببار آورد. اگرچه جامعه شناسی اول به تولید توجه کرده تا مصرف. لذا:
می توان گفت سرمایه داری صنعتی همزمان کارخانه و خانه ایجاد کرده
اگر خانه قرن 19 بر مبنای drawing room است خانه قرن 20 بر اساس آشپزخانه است
چرا اهمیت drawing room کم شد؟ چرا آشپزخانه مهم شد؟
قرن 19 اهمیت به رفاه اخلاقی و قرن 20 رفاه فیزیکی و بهداشت
تغییر اهمیت به فیزیک و بهداشت شاید از سر نیاز به انسان سالم برای رفتن به جنگ ها بوده باشد یا تلاش های مدنی بعدی برای انسان سالم در عصر مدرنیت مانند تلاش برای ممنوعیت سیگار و توجه به اعتیاد
تمیزی و کثیفی: خانه و بهداشت
چرا رنگ یخچال یا فریزر شما عمدتا سفید است؟
خانه با مفهوم تمیزی و بهداشت رابطه پیدا کرده
ایده سلامتی، زیبایی و تمیزی خود را در طراحی خانه منعکس کرده
ایده بهداشت در خانه مربوط به اول قرن بیستم است
ظهور توالت و حمام مربوط به قرن جدید است
رنگ های داخلی از قهوه ای به سفید تغییر کرده
اینها به معنی این نیست که افراد تمیز تر شده اند بلکه ایده تمیزی وارد شده است
خانه های روستائی نمونه خانه های قرن بیستم هستند: فقدان توالت و حمام و رنگ های باز و سفید
ایده تمیزی
ماری دوگلاس: دلواپسی از آلودگی وقتی ایجاد می شود که مرزهای جامعه مورد خطرند ( رشد حاشیه نشینی، مهاجرت داخلی و خارجی ، تغییرات اجتماعی و اخلاقی و ...)
اینها با ایده تمیزی و خالص بودن رابطه دارند.
فورتی : رشد قدرت طبقه کارگر و تناقضات و تنازعات طبقات با ایده تمیزی و بهداشت رابطه دارد
تمیزی و معماری
ایده تمیزی خانه با طراحی و معماری رابطه دارد
خانه تمیز تهویه مناسب، هواکش و ... می خواهد
خانه دهه 1990
چه ایدئولوژیهایی در دهه اخیر وارد خانه شده اند؟
رشد خانه سازی در دهه 1990 ایران بر معماری داخلی تاثیر داشته؟
مفهوم جهانی شدن و ارتباطات به خانه های ما وارد شده؟
زیبایی، کارائی، اجتماعی شدن sociability و ارتباطات
ورود وسایل جدید خانگی و اقلام و مارکهای مختلف به همراه نفوذ آگهی خانه های جیدی ساخته است
زیبایی – خود self – کارکردی شدن – اهمیت نور – لذت بردن بیشتر از حمام – اجتماع پذیری sociability از چیزهای جدید است
مفاهیم جدید در خانه دهه 1990
زیبایی
کارائی
اجتماع پذیری
ارتباطات
نور
اهمیت نور در خانه با تمایز خانه به عنوان محل استراحت و محل کار
نور طبیعی مورد نظر خانه جیدی است. چرا نور طبیعی؟
بیرون و طبیعت دیگر مورد ترس نیست
در آگهی ها بر نور طبیعی تاکید می شود
نور با آشپزخانه در ارتباط است
نور پردازی در آشپزخانه حتی بیش از نور طبیعی مهم است
فرد
چقدر خانه محل بیان “ خود” است؟
چه تفاوتی با گذشته دیده می شود؟
رشد اهمیت طراحی نشان رشد بیان “خود” در خانه جیدی است
اجتماع پذیری Sociability
مرکز اجتماعی خانه اتاق نشیمنliving room
خدمتکار تا حدی اتاق نشمین را مهم کرده بود.
طبقات متوسط جیدی بدون خدمتکار آشپزخانه را مرکز اجتماعی کرد
مجلات خانه Houseware magazine بر نقش آشپزخانه در خانه تاکید می کنند:
جایی که نباید پنهان بماند ؛ مرکز اجتماعی و محل لذت از غذا؛ پخت و پز نباید از سایر فعالیت های اجتماعی جدا بماند
تغییر فلسفه اهمیت “آشپزخانه به نوع دیگری رشد اهمیت نقش زن در اجتماع است
تغییر کارکردهای خانه
عید فطر ، عید آسودگی از آتش غفلت ورهیدگی از زنجیر نفس ، بر میهمانان سی روز بندگی مبارک باد.
عید ، میعادی در زمان است. و فطر میثاقی با فطرت!
چرا که رمضان دعوتی است به بازیافتن خودگمشده .
ندائی است برای توجه به خدای فراموش شده .
ضیافتی است برای تناول از مانده تقوا و پایان این میهمانی خدایی عید قبول است.
عید توفیق بر طاعت و اطاعت عید توبه و تهذیب نفس ,عید ذکرهای شبانه,عید کنترل خواسته ها ,عید محرومان وگرسنگان.
فطر چیدن میوه هایی است که از فطرت می جوشد!
فطر سپاس نعمتی است که در رمضان نازل شده است.
عید فطر پاداش افطارهای خالصانه و بجاست.مهر قبولی انفاقهای به قصدقربت است .
پایان نامه دوره ی ایثار و گذشت است .
درود بر فطر فطرت, سلام بر فطر ذکر و نیایش تا ... رمضانی دیگر ... و شب قدر و روزهای روزه ای دیگر, که زنده باشد و رخت به عالمی دیگر کشیده باشد، خدا بهتر میداند.
چکیده:
قرون دهم الی پانزدهم را می توان تزریق حیاتی دوباره در شهرسازی اروپایی دانست. پس ازسقوط امپراطوری رم درقرن پنجم میلادی از رونق شهر نشینی در اروپا تا حد زیادی کاسته شد. نظام برده داری به عنوان یکی از عوامل اصلی پیشرفت در زمینه اقتصاد و تجارت از بین رفت و جای خود را به فئودالیسم (نظام مبتنی بر تولید به وسیله انسان و حیوان)در روستاها و شهر ها داد. با تحول در حیات اقتصادی اروپا در سالهای پایانی قرن دهم و با افزایش فرآورده های کشاورزی به تبع آن روابط میان مردم, مبانی ایجاد روابط جدی تر میان شهر و روستا آغاز گردید. تولید محصولات کشاورزی بیشتر در روستا و صادر کردن کالاهای صنعتی و تجاری از شهر به روستا شدت این رابطه را فزونی بخشید و به ایجاد شهر های بزرگتر و وسیعتر کمک شایانی کرد. روستا به شهر تبدیل گشت وخود شهرها نیز پیشرفت قابل ملاحظه ای یافتند. بافت درهم و نامنظم جامعه روستایی قبل از سده دهم, بتدریج جای خود را به بافت منظم سده های بعد از آن می داد. نمود دیگری از جامعه شهری و روستایی آمیخته و درهم در سده های میانه بوجود آمدکه زمینه های ایجاد شبکه های شهری وسیع و کارآمد قرنهای بعدی تا به امروز را در اروپا بوجود آورده است. می توان نتیجه گرفت که در نتیجه این دگرگونی ها و تحولات بود که سرشت زیستگاههای شهری و روستایی تغییر کرد و نوع جدیدی از شهرنشینی وایجاد شهرها پدیدار گشت.
واژه های کلیدی:
قرون وسطی, شهروروستا, شهرنشینی, جامعه روستایی, فئودالیسم
ذائقهسازان معماری سال 2006
Architecture of the World
Tastemakers in Architecture of 2006
ذائقهسازان معماری، عنوانی است که از سوی مجله Forbes، به 10 معمار برجسته از فرهنگهای مختلف که در سال 2006، بیشترین تأثیرگذاری را بر فرهنگ جهانی داشتهاند، اطلاق شده است. البته بنا به ادعای این نشریه، تأثیر معماران ذائقهساز صرفاً در حیطه زیباییشناسی نیست، بلکه آنها حتی در حال تغییر شیوه زندگی ما هستند. در آثار این معماران که پیشگام استفاده از تکنیکهای جدید ساختمانی نیز هستند، مرزهای میان معماری، هنر، طراحی منظر و برنامهریزی شهری، به آسانی قابل تشخیص نیست.
بر اساس گزارش مجله Forbes، گسترش غولآسای ابعاد شهرها و رشد روزافزون جمعیت شهرنشین جهان در سالهای آینده، معماری را با چالشهای عمدهای روبرو خواهد کرد که مدیریت این رشد و یافتن راههای نوآورانه برای استفاده بهینه از فضا و منابع کمیاب، به معماران محول خواهد شد. با توجه به این واقعیت، در حال حاضر در کنار معماران مشهور جهان، تعداد زیادی از معماران مستعد وجود دارند که با آنکه هنوز به نامهای آشنا تبدیل نشدهاند، لیکن با رهنمون ساختن معماری به سمت قلههای جدید، در حال تغییر چهره شهرها برای دهههای آینده هستند. طراحی ساختمانهای سازگار با محیط و یافتن روشهای جدید برای بهکارگیری مصالح پایدار و استفاده بهینه از انرژی، و نیز طراحی خانههای پیشساخته قابل حمل برای مناطق کمدرآمد و مناطق بحرانزده، از مهمترین دغدغههای این نسل جدید و گمنام معماران است.
ذائقهسازان معماری سال 2006، بر اساس مطالعات کارشناسی مجله Forbes، عبارتند از:
þ David Adjaye / شرکت Adjaye/Associates
© Steven Heller
þ Enrique Norten / شرکت Ten Arquitectos
© AP
þ نورمن فاستر / شرکت Foster + Partners
© AP
þ تام مین / شرکت Morphosis
© Getty
þ James Corner / شرکت Field Operations
Courtesy James Corner
þ Elizabeth Diller و Ricardo Scofidio / شرکت Diller Scofidio + Renfro
© AP
þ زاها حدید / شرکت Zaha Hadid Architects
© AP
þ Robert Fox / شرکت Cook+Fox Architects
Courtesy Robert Fox
þ Kazuyo Sejima و Ryue Nishizawa / شرکت SANAA
© designboom.com
þ بن ون برکل / شرکت UN Studio
© Valerie Bennett
نوشین برنائی
شاید به ندرت بتوان هنری یافت که به اندازه معماری با زندگی مردم پیوند داشته باشد . عوامل و پدیده های مختلفی وجود دارند که در شکل دهی فضاهای معماری نقش دارد . فرهنگ یکی از عوامل مهم در چگونگی شکل گیری فضاهای معماری به شمار می آید . گاهی برخی فرهنگ را حتی مهمتر از اقلیم عامل درجه اول برمی شمارند.
فرهنگ را در یک تعریف بسیار کلی می توان مجموعه ای از اعتقادات ، باورها ، سنت ها و الگوهای رفتاری و نیز دانش ، اطلاعات و ادبیات مکتوب و شفاهی یک جامعه دانست و آن را از تمدن که در این تعریف مجموعه ای از دستاوردهای جامعه است متفاوت است . هر جامعه ای دارای فرهنگ خاص خود است که شالوده معماری آن جامعه را پایه گذاری می کند و معماری آن جامعه تصویرعینی آن فرهنگ می باشد . در حقیقت معماری وسیله واقعی سنجش فرهنگ یک ملت بوده و هست . فرهنگ هر جامعه پاسخگوی چگونگی شکل گیری فضاهاست .
حضور فرهنگ در فضاهای معماری و شهری از راه های گوناگون صورت می گیرد که برای نمونه می توان به حضور آن به شکل عناصر ، نقش ها ، تزئینات ، ترکیب های حجمی یا ترکیب هایی خاص در پلان اشاره کرد . هر بنایی به عنوان جزئی از فرهنگ معماری وظیفه عینیت بخشیدن یک اندیشه ذهنی را از طریق فرم ظاهری خود را دارد که نمودی است برای سنجش فرهنگ . البته نقش فرهنگ در شکل گیری تمام فضاهای معماری یکسان نبوده بلکه در سازمان یابی فضاهای فرهنگی ، آیینی و عمومی بیشتر بوده است . اغلب سعی میشود به این بهانه که بنایی برای عملکرد خاصی ساخته می شود از زیر بار این مسئولیت شانه خالی کنند و فراموش می کنند که هر ساختمانی یک شاهد فرهنگی است .
تجلی فرهنگ در فضا ، نشانه هایی دارای معنا و محتوایی خاص است . این نشانه ها گاه تک معنایی و گاه چند معنایی است و همچنین می تواند صریح و آشکارباشد یا تلویحی و نیمه آشکار . البته نشانه های آشکار قابل مشاهده و درک برای افراد غیر حرفه ای و عمومی باشد مانند گنبد ، منار و ایوان و... .
مجموعه از نشانه ها نمایانگر هویت یک فضاست که وجه مشخصه یک فضا از لحاظ زمینه های فرهنگی و کارکردی و سرزمین است . فضا به معنای عام ، واقعیتی است دارای ویژگی های هویتی مشخص و معین . نتیجه برداشت های آدمی از فضا از تجربه های ذهنی ، شخصی ، فرهنگی و اجتماعی او تاثیرپذیر است . لذا یک فضای معماری در مفهوم کلی نشان دهنده خصوصیات اصلی فرهنگی و سرزمینی آن است . نوع و کارکرد بنا نیز موثر است . در بعضی بناهای فرهنگی و آیینی غالبا به صورت صریح یا تلویحی هویت و سنت بازتاب می یابد در حالی که در برخی دیگر این امر نادیده گرفته می شود. سرزمین ما در تاریخ چند هزار ساله خود شاهد تحولاتی در عناصر معماری چون حیاط مرکزی ، گنبد و قوس و الگوهای طراحی مانند طرح چهار ایوانی متناسب با گذر زمان بوده است . اما متاسفانه در دوره معاصر کمتر شاهد آثاری هستیم که بتوان آن را نشات یافته از مبادی معماری ملی دانست .
تحولاتی که از آغاز قرن حاضر شروع شد ، موجب گسیخته شدن رشته های استوار بین برخی از مظاهر و جلوه های زندگی با فرنگ جامعه شد و در نتیجه روندی از مظاهر تمدن و فرهنگ غرب اقتباس شده بود و روز به روز گسترده تر می شد . معماری سنتی نیز از حرکت باز ایستاد و پیش از آنکه فرصت و امکان انطباق با تکنولوژی و شرایط جدید را بیابد ف مورد بی توجهی قرار گرفت .
به علت ضعف در زمینه مبانی نظری معماری موجب شد تا تلاش انجام شده از سوی هنرمندان و پژوهشگران هنوز به نتیجه ی مطلوب نرسد .بعضی از معماران معاصر در تلاش ایجاد پیوند بین گذشته و حال ، نظریاتی را ارائه داده اند . آنها معتقدند برای دستیابی به هدف پیوند معماری گذشته و حال و ایجاد تداوم و استمرار بین این دو معماری می بایست به گذشته معماری توجهی عمیق داشت . توجه عمیق به فهم روح کلی ، فهم اصول و مبانی آن و به کارگیری این اصول به خصوص در جهت تداوم و تکامل معماری گذشته و حال است .
البته باید توجه داشت که انعکاس آینه وار و تقلید صرف آثار گذشته معماری بدون توجه به ریشه ها و کاربردهای خصوصیات فضایی و کالبد آن امری بی ثمر و حتی گاهی مخرب خواهد بود . به همین جهت انتظار می رود با توجه به فرهنگ غنی و هویت معماری ایران ، متخصصین دوره معاصر در بازیابی ویژگی های معماری ، تاریخی و سنتی خود اهتمام به عمل آورند.
منابع:
- زیبا شناختی در معماری/ مولف یورگ گروتر ؛ ترجمه جهانشاه پاکزاد ؛ عبدالرضا همایون . _ تهران ، دانشگاه شهید بهشتی ، مرکز چاپ و انتشارات ،1383
-فلسفه و معماری / موسی دیباج ، حسین سلطانزاده ، _ تهران ، دفتر پژوهش های فرهنگی ، 1377
– سیری در مبانی نظری معماری / غلامحسین معماریان ،_ تهران : سروش دانش ، 1384
–مجله معماری و فرهنگ / شماره 25
– ریشه ها و گرایش های نظری معماری / تالیف محمد منصور فلامکی ،- تهران :فضا ،1381
- معماری ایران (دوره اسلامی) ؛ گردآورنده محمد یوسف کیانی ._ تهران ؛سمت ، 1379